هر زمان که به تقویم نگاه میکنم و چشمم به روز تربیت بدنی میافتد دلم میگیرد. روز تربیت بدنی از آن روزهایی است که در تقویم گذاشتهایم تا دکوریوار جایی را اشغال کرده باشد و یکسری برنامه نمادین هم برخی سازمانها در آن روز اجرا میکنند تا بگویند ما حواسمان به همه چیز است و ورزش و فعالیت بدنی جامعه هم برای ما مهم است. انگار که مشکل ورزش و تربیت بدنی ما در ورزش نکردن در روز تربیت بدنی خلاصه میشود.
ما خواه یا ناخواه باید بپذیریم جامعهای داریم که تماشاگر ورزش هستند تا اینکه بخواهند ورزش کنند. به دنبال احساس ورزش هستند تا بخواهند ورزش کنند. حالا اگر برای بهبود اوضاع ورزش به این نتیجه رسیدهایم که فقط یک روز تربیت بدنی باید در تقویممان باشد و آن روز هم کمی تحرک توسط برخی سازمانها و انجمنها انجام شود دیگر حرف زیادی برای گفتن باقی نمیماند.
خیابانها را که نگاه میکنی از تبلیغاتی پر شده است مثل رسیدن به اندام رویایی در چند روز. در واقع ورزش به خاطر خود ورزش انجام نمیشود. به خاطر یکسری تصورات خامی انجام میشود که از دور قشنگ است. دلمان از این جامعه و دیدش به تربیت بدنی و ورزش که میگیرد میرویم که با رشته تربیت بدنی دلمان آرام بگیرد.
از قضا آنجا هم خبر خاصی نیست. کتابهای اساتیدی وجود دارد که فقط دانشجویانشان آنها را میخرند. کتابهایی که نوشته شدهاند تا فقط قفسههایی را پر کنند و رزومههایی را سنگینتر کنند. در بهترین حالت
ادامه مطلب
درباره این سایت